معنی فارسی gramper

B1

پدربزرگ به صورت غیررسمی که معمولاً در مکالمات خانواده و دوستان به کار می‌رود.

An informal term for grandfather.

example
معنی(example):

پدربزرگ من عاشق ماهیگیری است.

مثال:

My gramper loves to fish.

معنی(example):

تکنیک‌های ماهیگیری را از پدربزرگم یاد گرفتم.

مثال:

I learned fishing techniques from my gramper.

معنی فارسی کلمه gramper

: معنی gramper به فارسی

پدربزرگ به صورت غیررسمی که معمولاً در مکالمات خانواده و دوستان به کار می‌رود.