معنی فارسی grand-daddies

A2

پدربزرگ، به پدربزرگ خود اشاره می‌کند، که پدر یکی از والدین است و معمولاً در خانواده جایگاه ویژه‌ای دارد.

A term referring to a grandfather, typically the father of one's parent.

noun
معنی(noun):

A grandfather.

معنی(noun):

Something that is the greatest or most significant of its kind.

example
معنی(example):

بسیاری از کودکان دوست دارند زمان خود را با پدربزرگ‌های خود بگذرانند.

مثال:

Many children love spending time with their grand-daddies.

معنی(example):

پدربزرگ‌ها معمولاً داستان‌های فوق‌العاده‌ای برای گفتن دارند.

مثال:

Grand-daddies often have great stories to tell.

معنی فارسی کلمه grand-daddies

: معنی grand-daddies به فارسی

پدربزرگ، به پدربزرگ خود اشاره می‌کند، که پدر یکی از والدین است و معمولاً در خانواده جایگاه ویژه‌ای دارد.