معنی فارسی grandaddies
B2شخصیتهای مذکر خانواده که بزرگتر از پدر یا مادر هستند و بسیاری از آنها داستانها و تجربیات زندگی را به یاد دارند.
An informal term for grandfathers, often used to describe them in a loving or endearing manner.
- noun
noun
معنی(noun):
A grandfather.
معنی(noun):
Something that is the greatest or most significant of its kind.
example
معنی(example):
بسیاری از خانوادهها چندین پدربزرگ دارند که داستانهای مختلفی را به اشتراک میگذارند.
مثال:
Many families have multiple grandaddies who share different stories.
معنی(example):
پدربزرگها معمولاً تجربههای زیادی از زندگی برای به اشتراک گذاری دارند.
مثال:
Grandaddies often have a wealth of life experience to share.
معنی فارسی کلمه grandaddies
:
شخصیتهای مذکر خانواده که بزرگتر از پدر یا مادر هستند و بسیاری از آنها داستانها و تجربیات زندگی را به یاد دارند.