معنی فارسی grandfather clock
B2نوعی ساعت ایستاده و بزرگ که معمولاً با چوب و با ساز و کار مکانیکی ساخته شده است.
A tall, freestanding clock that chimes often, usually made of wood.
- noun
noun
معنی(noun):
A longcase clock.
example
معنی(example):
ساعت پدربزرگ هر ساعت نواخته میشود.
مثال:
The grandfather clock chimes every hour.
معنی(example):
ما یک ساعت پدربزرگ زیبا در اتاق نشیمن داریم.
مثال:
We have a beautiful grandfather clock in our living room.
معنی فارسی کلمه grandfather clock
:
نوعی ساعت ایستاده و بزرگ که معمولاً با چوب و با ساز و کار مکانیکی ساخته شده است.