معنی فارسی grandioseness
B2ویژگی یا حالت بزرگمنشانه یا مبالغهآمیز بودن.
The quality of being grand or impressive.
- NOUN
example
معنی(example):
عظمت طرح برای همه مشهود بود.
مثال:
The grandioseness of the plan was evident to all.
معنی(example):
انتظارات او با هوای بزرگمنشانهای همراه بود.
مثال:
His expectations were marked by an air of grandioseness.
معنی فارسی کلمه grandioseness
:
ویژگی یا حالت بزرگمنشانه یا مبالغهآمیز بودن.