معنی فارسی grandstander
B2خود نمایی، فردی که بهدنبال جلب توجه و خود را بزرگتر از آنچه که هست نشان میدهد.
A person who behaves in an exaggerated way to attract attention.
- NOUN
example
معنی(example):
او در جلسات واقعا خود را بزرگ جلوه میدهد.
مثال:
He is such a grandstander during meetings.
معنی(example):
یک فرد خودنماییکننده معمولاً از طریق عملهای دراماتیک توجه جلب میکند.
مثال:
A grandstander often seeks attention through dramatic actions.
معنی فارسی کلمه grandstander
:
خود نمایی، فردی که بهدنبال جلب توجه و خود را بزرگتر از آنچه که هست نشان میدهد.