معنی فارسی grandtotal
A2جمع کل، کل مبلغ در برابر مقدارهایی که جداگانه محاسبه شدهاند.
The total amount resulting from the sum of individual amounts.
- NOUN
example
معنی(example):
جمع کل هزینههای ما شگفتانگیز بود.
مثال:
The grandtotal of our expenses was surprising.
معنی(example):
همیشه قبل از پرداخت، جمع کل را بررسی کنید.
مثال:
Always check the grandtotal before making a payment.
معنی فارسی کلمه grandtotal
:
جمع کل، کل مبلغ در برابر مقدارهایی که جداگانه محاسبه شدهاند.