معنی فارسی granny glasses
B1عینکهایی بزرگ و گرد که معمولاً بزرگترها از آن استفاده میکنند.
Large, round glasses often stereotypically associated with older women.
- NOUN
example
معنی(example):
او عینکهای مادربزرگی میزند تا بهتر بخواند.
مثال:
She wears granny glasses to read better.
معنی(example):
او یک جفت عینک مادربزرگی برای لباسش خرید.
مثال:
He bought a pair of granny glasses for his costume.
معنی فارسی کلمه granny glasses
:
عینکهایی بزرگ و گرد که معمولاً بزرگترها از آن استفاده میکنند.