معنی فارسی grass root

B1

فعالیت‌های پایه، به فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که از سطح جامعه آغاز می‌شوند.

An individual or organization that is focused on foundational community engagement.

example
معنی(example):

او یک فعال پایه است.

مثال:

She is a grass root activist.

معنی(example):

تلاش‌های پایه می‌تواند به اصلاحات سیاسی منجر شود.

مثال:

Grass root efforts can lead to political reforms.

معنی فارسی کلمه grass root

: معنی grass root به فارسی

فعالیت‌های پایه، به فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که از سطح جامعه آغاز می‌شوند.