معنی فارسی grass roots

B2

جوامع پایه، به گروه‌های اجتماعی و محلی اشاره دارد که به صورت مستقل و مستقل از روش‌های رسمی عمل می‌کنند.

The most basic level of an organization or movement, often among the general population.

noun
معنی(noun):

People and society at the local (most basic) level rather than at the national centre of political activity

معنی(noun):

The essential foundation or source of something

example
معنی(example):

این سازمان با جوامع پایه ارتباط برقرار می‌کند.

مثال:

The organization engages with grass roots communities.

معنی(example):

جنبش‌های پایه معمولاً به تغییرات قابل توجهی منجر می‌شوند.

مثال:

Grass roots movements often lead to significant change.

معنی فارسی کلمه grass roots

: معنی grass roots به فارسی

جوامع پایه، به گروه‌های اجتماعی و محلی اشاره دارد که به صورت مستقل و مستقل از روش‌های رسمی عمل می‌کنند.