معنی فارسی gratifiable

B1

قابل لذت بردن، زمانی که یک عمل یا وضعیت احساس رضایت و شادی را به ارمغان می‌آورد.

Capable of giving pleasure or satisfaction.

example
معنی(example):

کمک به دیگران تجربه‌ای لذت‌بخش است.

مثال:

Helping others is a gratifiable experience.

معنی(example):

او لحظات لذت‌بخشی در کار داوطلبانه‌اش پیدا می‌کند.

مثال:

She finds gratifiable moments in her volunteer work.

معنی فارسی کلمه gratifiable

: معنی gratifiable به فارسی

قابل لذت بردن، زمانی که یک عمل یا وضعیت احساس رضایت و شادی را به ارمغان می‌آورد.