معنی فارسی gratin

B2 /ɡɹəˈtæn/

نوعی غذا که معمولاً به صورت لایه‌ای از مواد مختلف و با پنیر پوشیده می‌شود و در فر پخته می‌شود.

A dish that is cooked with a browned crust, typically topped with cheese or breadcrumbs.

noun
معنی(noun):

The top crust of a dish, consisting of breadcrumbs or grated cheese heated under a grill; the dish itself.

example
معنی(example):

من یک گراتین سیب‌زمینی خوشمزه برای شام درست کردم.

مثال:

I made a delicious potato gratin for dinner.

معنی(example):

گراتین اغلب به عنوان یک غذای جانبی در بسیاری از رستوران‌ها سرو می‌شود.

مثال:

Gratin is often served as a side dish in many restaurants.

معنی فارسی کلمه gratin

: معنی gratin به فارسی

نوعی غذا که معمولاً به صورت لایه‌ای از مواد مختلف و با پنیر پوشیده می‌شود و در فر پخته می‌شود.