معنی فارسی gratuito
B1چیزی که به صورت رایگان در دسترس است.
Something that is provided free of charge.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موزه ورودی رایگان دارد، بنابراین برای همه بازدیدکنندگان رایگان است.
مثال:
The museum has free entry, so it is gratuito for all visitors.
معنی(example):
غذاها در رویداد خیریه رایگان بودند.
مثال:
Meals were gratuito at the charity event.
معنی فارسی کلمه gratuito
:
چیزی که به صورت رایگان در دسترس است.