معنی فارسی graunched
B1گله کردن، شکایت کردن، عموماً به معنای بیان ناراحتی یا نارضایتی است.
To complain or express dissatisfaction, often in a low or grumbling voice.
- verb
verb
معنی(verb):
To grind or crunch.
example
معنی(example):
پس از پیادهروی طولانی، او دربارهی پاهای دردناکش گله کرد.
مثال:
After the long hike, he graunched about his sore feet.
معنی(example):
او همیشه وقتی هوا بد بود، گله میکرد.
مثال:
She always graunched when the weather was bad.
معنی فارسی کلمه graunched
:
گله کردن، شکایت کردن، عموماً به معنای بیان ناراحتی یا نارضایتی است.