معنی فارسی gravegarth

B2

محل یا بنای یادبودی مربوط به قبر که به افتادگان احترام می‌گذارد.

A memorial site or marker related to a grave, honoring the deceased.

example
معنی(example):

گراوگارت به عنوان یادبودی برای افتادگان ایستاده بود.

مثال:

The gravegarth stood as a memorial to the fallen.

معنی(example):

بازدیدکنندگان اغلب برای ادای احترام به گراوگارت می‌آیند.

مثال:

Visitors often come to pay respects at the gravegarth.

معنی فارسی کلمه gravegarth

: معنی gravegarth به فارسی

محل یا بنای یادبودی مربوط به قبر که به افتادگان احترام می‌گذارد.