معنی فارسی graveless

B1

زمینی که فاقد سنگ‌ریزه یا هر گونه مواد مشابه باشد.

Land or ground that lacks gravel or similar materials.

example
معنی(example):

سرزمین بدون سنگ‌ریزه به نظر می‌رسید که از زمان ناتوان مانده است.

مثال:

The graveless land seemed untouched by time.

معنی(example):

یک مسیر بدون سنگ‌ریزه ما را از طریق جنگل انبوه برد.

مثال:

A graveless path led us through the dense forest.

معنی فارسی کلمه graveless

: معنی graveless به فارسی

زمینی که فاقد سنگ‌ریزه یا هر گونه مواد مشابه باشد.