معنی فارسی graveling
B1عملیاتی که به معنی پوشاندن سطحی با سنگریزهها میباشد.
The action of covering a surface with gravel.
- noun
noun
معنی(noun):
The parr or young salmon.
example
معنی(example):
ما در حال سنگریزهریزی چمن هستیم تا از فرسایش جلوگیری کنیم.
مثال:
We are graveling the lawn to prevent erosion.
معنی(example):
سنگریزهریزی منطقه به بهبود تخلیه آب کمک میکند.
مثال:
Graveling the area helps with drainage.
معنی فارسی کلمه graveling
:
عملیاتی که به معنی پوشاندن سطحی با سنگریزهها میباشد.