معنی فارسی gravewards
B1به سمت قبرستان یا محل دفن میچرخد، به معنای حرکتی است که به یاد اشخاصی از دست رفته انجام میشود.
Moving towards graves or burial places.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها به سمت قبرستان رفتند و به دوستان از دست رفته خود فکر کردند.
مثال:
They moved gravewards, reflecting on their lost friends.
معنی(example):
مراسم به آرامی و جدی به سمت قبرستان حرکت کرد.
مثال:
The procession flowed gravewards, somber and quiet.
معنی فارسی کلمه gravewards
:
به سمت قبرستان یا محل دفن میچرخد، به معنای حرکتی است که به یاد اشخاصی از دست رفته انجام میشود.