معنی فارسی gravic
B1مربوط به گراویته یا نیروی جاذبه، بهویژه در زمینههای علمی.
Related to gravity, especially in scientific contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اندازهگیریهای گراویتیک در مطالعات زمینشناسی حیاتی هستند.
مثال:
Gravic measurements are vital in geological studies.
معنی(example):
دادههای گراویتیک به دانشمندان کمک کرد تا ساختار زمین را درک کنند.
مثال:
The gravic data helped scientists understand the Earth's structure.
معنی فارسی کلمه gravic
:
مربوط به گراویته یا نیروی جاذبه، بهویژه در زمینههای علمی.