معنی فارسی gravitic

B2

به ویژگی‌های مرتبط با گرانش و نیروی آن بین اجسام اطلاق می‌شود.

Pertaining to the principles or effects of gravity.

example
معنی(example):

تأثیرات گراویتی در یک خلا قابل مشاهده است.

مثال:

Gravitic effects can be observed in a vacuum.

معنی(example):

تحقیقات بر روی تعاملات گراویتی ذرات متمرکز بود.

مثال:

The research focused on the gravitic interactions of particles.

معنی فارسی کلمه gravitic

: معنی gravitic به فارسی

به ویژگی‌های مرتبط با گرانش و نیروی آن بین اجسام اطلاق می‌شود.