معنی فارسی graynesses
B1تیرهگیها، حالت یا شرایطی که با رنگ خاکستری یا حالتی مشابه آن مشخص میشود.
The conditions or qualities of being gray.
- NOUN
example
معنی(example):
تیرهگیهای آسمان نشان میداد که ممکن است به زودی باران ببارد.
مثال:
The graynesses of the sky indicated that it might rain soon.
معنی(example):
هنرمند تنوع تیرهگیها را در نقاشیاش به تصویر کشید.
مثال:
The artist captured the various graynesses in her painting.
معنی فارسی کلمه graynesses
:تیرهگیها، حالت یا شرایطی که با رنگ خاکستری یا حالتی مشابه آن مشخص میشود.