معنی فارسی grayout

B1

حالت موقتی از کمرنگ شدن دید یا از دست دادن هوشیاری ناشی از شرایط خاص.

A temporary state of faintness or loss of consciousness due to specific conditions.

example
معنی(example):

او در گرمای شدید شروع به غش کردن کرد.

مثال:

She began to grayout during the intense heat.

معنی(example):

یک غش ناگهانی می‌تواند برای تماشاگران نگران‌کننده باشد.

مثال:

A sudden grayout can be alarming for bystanders.

معنی فارسی کلمه grayout

: معنی grayout به فارسی

حالت موقتی از کمرنگ شدن دید یا از دست دادن هوشیاری ناشی از شرایط خاص.