معنی فارسی great-grandfathers

B1

پدربزرگ‌های بزرگ، پدران پدربزرگ‌های شما هستند و نسل سوم از نسل شما به حساب می‌آیند.

The fathers of your grandparents.

noun
معنی(noun):

The father of a grandparent.

example
معنی(example):

پدربزرگ‌های من در جنگ مبارزه کردند.

مثال:

My great-grandfathers fought in the war.

معنی(example):

او اغلب داستان‌هایی درباره پدربزرگ‌هایش تعریف می‌کند.

مثال:

He often tells stories about his great-grandfathers.

معنی فارسی کلمه great-grandfathers

: معنی great-grandfathers به فارسی

پدربزرگ‌های بزرگ، پدران پدربزرگ‌های شما هستند و نسل سوم از نسل شما به حساب می‌آیند.