معنی فارسی grey-beard

B1

ریش خاکستری، مرد سالخورده‌ای که به طور خاص به دلیل ریشش شناخته می‌شود.

An elderly man with grey facial hair, often seen as a figure of wisdom.

example
معنی(example):

ریش خاکستری در فیلم به عنوان یک راهنمای حکیم مجسم شده بود.

مثال:

The grey-beard in the film was portrayed as a wise mentor.

معنی(example):

او یک ریش خاکستری خاص دارد که او را متمایز می‌کند.

مثال:

He has a distinct grey-beard that sets him apart.

معنی فارسی کلمه grey-beard

: معنی grey-beard به فارسی

ریش خاکستری، مرد سالخورده‌ای که به طور خاص به دلیل ریشش شناخته می‌شود.