معنی فارسی grimaced

B1

grimaced به معنای ایجاد حالت چهره به‌منظور نشان دادن درد یا نارضایتی است.

To make a facial expression of pain or disgust.

verb
معنی(verb):

To make grimaces; to distort one's face; to make faces.

adjective
معنی(adjective):

Distorted; crabbed

example
معنی(example):

او وقتی دندان‌پزشک شروع به کار کرد، حالت ناخوشایندی به خود گرفت.

مثال:

She grimaced when the dentist started working.

معنی(example):

او از فکر خوردن بروکلی حالت ناخوشایندی به خود گرفت.

مثال:

He grimaced at the thought of eating broccoli.

معنی فارسی کلمه grimaced

: معنی grimaced به فارسی

grimaced به معنای ایجاد حالت چهره به‌منظور نشان دادن درد یا نارضایتی است.