معنی فارسی grimier
B1زشت و کثیفتر، به وضعیتی اشاره دارد که چیزی به وضوح ناپاکتر یا غیرقابل تحملتر باشد.
More dirty or unpleasant than before.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Stained or covered with grime.
معنی(adjective):
From the urban musical genre called grime.
example
معنی(example):
ساختمان بعد از طوفان زشتتر به نظر میرسید.
مثال:
The building looked grimier after the storm.
معنی(example):
لباسهای او وقتی که روی پروژه کار کرد، کثیفتر شد.
مثال:
Her clothes became grimier as she worked on the project.
معنی فارسی کلمه grimier
:
زشت و کثیفتر، به وضعیتی اشاره دارد که چیزی به وضوح ناپاکتر یا غیرقابل تحملتر باشد.