معنی فارسی grimiest
B1زشتترین و کثیفترین، به حالتی اشاره دارد که چیزی به شدت ناپاک و غیرقابل تحمل باشد.
The most dirty or unpleasant.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Stained or covered with grime.
معنی(adjective):
From the urban musical genre called grime.
example
معنی(example):
آن مکان زشتترین جایی بود که تا به حال بازدید کردهام.
مثال:
That was the grimiest place I have ever visited.
معنی(example):
زشتترین قسمت شهر غالباً توسط گردشگران اجتناب میشود.
مثال:
The grimiest part of the city is often avoided by tourists.
معنی فارسی کلمه grimiest
:
زشتترین و کثیفترین، به حالتی اشاره دارد که چیزی به شدت ناپاک و غیرقابل تحمل باشد.