معنی فارسی grind on
B1ادامه دادن به یک فعالیت تا انجام آن، معمولاً به رغم دشواری.
To continue doing something with persistence.
- VERB
example
معنی(example):
او باید با وجود خستگی به تکالیفش ادامه میداد.
مثال:
He had to grind on with his homework despite being tired.
معنی(example):
تیم تا زمانی که پروژه تمام شود، به کار ادامه خواهد داد.
مثال:
The team will grind on until the project is completed.
معنی فارسی کلمه grind on
:
ادامه دادن به یک فعالیت تا انجام آن، معمولاً به رغم دشواری.