معنی فارسی grinderman
B1آسیابان، کسی که وظیفه دارد مواد را در آسیاب خرد کند.
A person who operates machinery for grinding substances, especially in food production.
- NOUN
example
معنی(example):
آسیابان بیوقفه کار کرد تا آسیاب به درستی کار کند.
مثال:
The grinderman worked tirelessly to ensure the mill ran smoothly.
معنی(example):
در روزهای قدیم، آسیابان برای تولید غذا ضروری بود.
مثال:
In the old days, a grinderman was essential for food production.
معنی فارسی کلمه grinderman
:
آسیابان، کسی که وظیفه دارد مواد را در آسیاب خرد کند.