معنی فارسی gripmen
B2جمع مردان دسته که در وسایل حمل و نقل عمومی فعالیت دارند.
Plural of gripman; individuals who operate and manage grips in vehicles.
- NOUN
example
معنی(example):
مردان دسته با هم کار کردند تا کارایی را افزایش دهند.
مثال:
The gripmen worked together to enhance efficiency.
معنی(example):
مردان دسته برای عملکرد روان سیستم حمل و نقل ضروری هستند.
مثال:
Gripmen are essential for the smooth operation of the transit system.
معنی فارسی کلمه gripmen
:
جمع مردان دسته که در وسایل حمل و نقل عمومی فعالیت دارند.