معنی فارسی grislier
B2ترسناک‌تر، ناخوشایند و وحشت‌آورتر به ویژه در توصیف مناظر و وقایع.
More gruesome or horrifying, especially in appearance.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Horrifyingly repellent; gruesome, terrifying.
مثال:
The photographs of the killings depict a grisly scene.
example
معنی(example):
جنگل در شب ترسناک‌تر به نظر می‌رسید.
مثال:
The woods looked grislier at night.
معنی(example):
فیلم ترسناک به تدریج ترسناک‌تر شد.
مثال:
The horror film became grislier as it progressed.
معنی فارسی کلمه grislier
:
ترسناک‌تر، ناخوشایند و وحشت‌آورتر به ویژه در توصیف مناظر و وقایع.
