معنی فارسی grisliest
B2ترسناک‌ترین، وحشتناک‌ترین و ناخوشایندترین، به ویژه در توصیف تصاویر یا داستان‌ها.
The most gruesome or horrifying; the superlative form of grisly.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Horrifyingly repellent; gruesome, terrifying.
مثال:
The photographs of the killings depict a grisly scene.
example
معنی(example):
ترسناک‌ترین صحنه فیلم باعث شد همه نفسشان را حبس کنند.
مثال:
The grisliest scene in the movie made everyone gasp.
معنی(example):
ترسناک‌ترین اثر او اغلب به عنوان یک کلاسیک ذکر می‌شود.
مثال:
His grisliest work is often cited as a classic.
معنی فارسی کلمه grisliest
:
ترسناک‌ترین، وحشتناک‌ترین و ناخوشایندترین، به ویژه در توصیف تصاویر یا داستان‌ها.
