معنی فارسی gristbite

B1

نوعی آسیب یا درد در دست یا پوست که به هنگام آسیاب کردن مواد دانه‌ای یا مشابه رخ می‌دهد.

A type of soreness or irritation on the skin caused by grinding substances like grains.

example
معنی(example):

کشاورز بعد از آسیاب کردن، گرسیت‌بایت را بر روی دستانش احساس کرد.

مثال:

The farmer felt the gristbite on his hands after grinding.

معنی(example):

او از گرسیت‌بایت برای تهیه آرد استفاده کرد.

مثال:

She used the gristbite to prepare the flour.

معنی فارسی کلمه gristbite

: معنی gristbite به فارسی

نوعی آسیب یا درد در دست یا پوست که به هنگام آسیاب کردن مواد دانه‌ای یا مشابه رخ می‌دهد.