معنی فارسی gristlier

B1

ترسناک‌تر، وحشت‌آورتر و مشمئزکننده‌تر به ویژه در داستان‌ها و افسانه‌ها.

More gruesome or horrific in terms of narrative quality.

adjective
معنی(adjective):

Resembling or containing gristle.

example
معنی(example):

داستان در حین به اشتراک گذاشتن رازهایش ترسناک‌تر شد.

مثال:

The story became gristlier as she shared her secrets.

معنی(example):

او داستان‌های ترسناک‌تر درباره خانه‌های تسخیر شده را دوست داشت.

مثال:

He loved gristlier tales about haunted houses.

معنی فارسی کلمه gristlier

: معنی gristlier به فارسی

ترسناک‌تر، وحشت‌آورتر و مشمئزکننده‌تر به ویژه در داستان‌ها و افسانه‌ها.