معنی فارسی grizzliness

B2

زبر بودن، سختی یا حالت خرس‌های گرizzly را توصیف می‌کند.

The quality of being rough, intimidating, or fierce, often used to describe bears.

example
معنی(example):

زبر بودن خرس آن را ترسناک‌تر نشان می‌داد.

مثال:

The grizzliness of the bear made it appear more intimidating.

معنی(example):

زبر بودن زمین، آن را برای کوه‌نوردان چالش‌برانگیز کرده بود.

مثال:

The grizzliness of the terrain made it challenging for the hikers.

معنی فارسی کلمه grizzliness

: معنی grizzliness به فارسی

زبر بودن، سختی یا حالت خرس‌های گرizzly را توصیف می‌کند.