معنی فارسی groaned

B1 /ɡɹoʊnd/

ناله کردن، صدای ناخوشایند یا نشان دادن نارضایتی یا درد به وسیله صدا.

To make a low sound of pain or discomfort.

verb
معنی(verb):

To make a groan.

مثال:

The wooden table groaned under the weight of the banquet.

معنی(verb):

To strive after earnestly, as if with groans.

example
معنی(example):

او وقتی صف طولانی فروشگاه را دید، ناله کرد.

مثال:

She groaned when she saw the long line at the store.

معنی(example):

او بعد از پیچ خوردن مچ پایش، دردی ناله کرد.

مثال:

He groaned in pain after twisting his ankle.

معنی فارسی کلمه groaned

: معنی groaned به فارسی

ناله کردن، صدای ناخوشایند یا نشان دادن نارضایتی یا درد به وسیله صدا.