معنی فارسی groatsworth

B1

مقداری ناچیز از چیزی، به ویژه در زمینه ارزش.

A small amount or minimal value.

example
معنی(example):

نظر او به اندازه یک گراوتسورث ارزش داشت.

مثال:

His opinion was worth a groatsworth.

معنی(example):

شما نمی‌توانید با یک گراوتسورث چیز زیادی بخرید.

مثال:

You can't buy much with a groatsworth.

معنی فارسی کلمه groatsworth

: معنی groatsworth به فارسی

مقداری ناچیز از چیزی، به ویژه در زمینه ارزش.