معنی فارسی grobianism
B1عمل یا رفتار به عنوان یک گراوبیان، به ویژه در زمینه بیادبی.
The trait of being a grobian; rudeness or lack of manners.
- NOUN
example
معنی(example):
گراوبیانیسم در جامعههای مودبانه به شکل منفی دیده میشود.
مثال:
Grobianism is viewed negatively in polite society.
معنی(example):
او برای گراوبیانیسم خود مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
He was criticized for his grobianism.
معنی فارسی کلمه grobianism
:
عمل یا رفتار به عنوان یک گراوبیان، به ویژه در زمینه بیادبی.