معنی فارسی grondwet
B2قانون اساسی، مجموعهای از قوانین اساسی و اصولی که حاکمیت یک کشور را شکل میدهد.
The constitution, a set of fundamental laws and principles that govern a state.
- NOUN
example
معنی(example):
قانون اساسی، بنیاد قوانین کشور است.
مثال:
The grondwet is the foundation of the country's laws.
معنی(example):
هر شهروند باید از قانون اساسی آگاه باشد.
مثال:
Every citizen should be aware of the grondwet.
معنی فارسی کلمه grondwet
:
قانون اساسی، مجموعهای از قوانین اساسی و اصولی که حاکمیت یک کشور را شکل میدهد.