معنی فارسی gros point
C1نقطه عطف یا لحظهی مهمی که در آن تغییر یا پیشرفتی بزرگ رخ میدهد.
An important moment or turning point in a situation.
- NOUN
example
معنی(example):
او با این جایزه به نقطه عطفی در حرفهاش رسید.
مثال:
He reached the gros point of his career with this award.
معنی(example):
نقطه عطف جلسه تصمیمگیری درباره استراتژی جدید بود.
مثال:
The gros point of the meeting was to decide on the new strategy.
معنی فارسی کلمه gros point
:
نقطه عطف یا لحظهی مهمی که در آن تغییر یا پیشرفتی بزرگ رخ میدهد.