معنی فارسی grote
B1بزرگ، به معنی چیزی که اندازه یا ابعاد آن بیشتر از حد معمول باشد.
Large in size or quantity.
- OTHER
example
معنی(example):
کار هنرمند بسیار بزرگ و چشمگیر بود.
مثال:
The artist's work was very grote and impressive.
معنی(example):
آنها یک مجسمه بزرگ در میدان شهر ساختند.
مثال:
They created a grote statue in the city square.
معنی فارسی کلمه grote
:
بزرگ، به معنی چیزی که اندازه یا ابعاد آن بیشتر از حد معمول باشد.