معنی فارسی grottoed

B1

دارای غارها یا فرورفتگی‌های مرتبط با غارها، معمولاً برای زیبایی طبیعی استفاده می‌شود.

Characterized by the presence of caves or recesses.

example
معنی(example):

منظره با غارها و شکل‌گیری‌های گوتو آراسته شده بود.

مثال:

The landscape was adorned with grottoed caves and formations.

معنی(example):

کوهنوردان بخشی گوتو از صخره را پیدا کردند که زیبا بود.

مثال:

Hikers discovered a grottoed section of the cliff that was beautiful.

معنی فارسی کلمه grottoed

: معنی grottoed به فارسی

دارای غارها یا فرورفتگی‌های مرتبط با غارها، معمولاً برای زیبایی طبیعی استفاده می‌شود.