معنی فارسی groundplot

B1

نقشه‌ای از زمین که برای نمایش موقعیت و ابعاد آن استفاده می‌شود.

A detailed plan or layout of a plot of land.

example
معنی(example):

معمار یک نقشه زمین برای پارک جدید کشید.

مثال:

The architect drew a groundplot for the new park.

معنی(example):

ما نقشه زمین را به چند بخش کوچکتر تقسیم کردیم.

مثال:

We divided the groundplot into several smaller sections.

معنی فارسی کلمه groundplot

: معنی groundplot به فارسی

نقشه‌ای از زمین که برای نمایش موقعیت و ابعاد آن استفاده می‌شود.