معنی فارسی groundskeeping
B1عملیات و روشهایی که به نگهداری و مراقبت از زمینهای سبز و فضاسازی باز مربوط میشود.
The maintenance and management of landscaped grounds, particularly in recreational areas.
- NOUN
example
معنی(example):
نگهداری از زمین شامل نگهداری و مراقبت منظم است.
مثال:
Groundskeeping involves regular maintenance and care.
معنی(example):
او تکنیکهای نگهداری زمین را در دانشگاه مطالعه کرد.
مثال:
He studied groundskeeping techniques in college.
معنی فارسی کلمه groundskeeping
:
عملیات و روشهایی که به نگهداری و مراقبت از زمینهای سبز و فضاسازی باز مربوط میشود.