معنی فارسی groupwise
B1به شیوهای که شامل گروهها میشود، به ویژه در تجزیه و تحلیل یا عملیات دادهها.
In a manner that pertains to groups, especially regarding data analysis or operations.
- ADVERB
example
معنی(example):
دادهها به صورت گروهی تحلیل شدند تا الگوها مشاهده شوند.
مثال:
The data was analyzed groupwise to see patterns.
معنی(example):
عملیات گروهی میتواند محاسبات پیچیده را ساده کند.
مثال:
Groupwise operations can simplify complex calculations.
معنی فارسی کلمه groupwise
:
به شیوهای که شامل گروهها میشود، به ویژه در تجزیه و تحلیل یا عملیات دادهها.