معنی فارسی grouty

B1

گراوتی، به ویژگی یا حالتی گفته می‌شود که شبیه دوغاب یا حاوی دوغاب باشد، معمولاً در مورد سطوحی که با دوغاب پوشانده شده‌اند.

Having the appearance or characteristics of grout; typically referring to surfaces coated with grout.

example
معنی(example):

بعد از اینکه تعمیرات تمام شد، دیوار به نظر گراوتی آمد.

مثال:

The wall looked grouty after the repairs were finished.

معنی(example):

بافت گراوتی کاشی تمیز کردن آن را سخت کرده بود.

مثال:

The grouty texture of the tile made it difficult to clean.

معنی فارسی کلمه grouty

: معنی grouty به فارسی

گراوتی، به ویژگی یا حالتی گفته می‌شود که شبیه دوغاب یا حاوی دوغاب باشد، معمولاً در مورد سطوحی که با دوغاب پوشانده شده‌اند.