معنی فارسی grubhood

B1

حس تعلق به محله یا جامعه، به‌ویژه در دوران کودکی.

The sense of belonging to a neighborhood or community, especially during childhood.

example
معنی(example):

او در حین بزرگ شدن در روستا حس محله‌ای را تجربه کرد.

مثال:

He experienced a sense of grubhood while growing up in the countryside.

معنی(example):

محله‌نشینی معمولاً شخصیت و ارزش‌های یک فرد را شکل می‌دهد.

مثال:

Grubhood often shapes a person's character and values.

معنی فارسی کلمه grubhood

: معنی grubhood به فارسی

حس تعلق به محله یا جامعه، به‌ویژه در دوران کودکی.