معنی فارسی grubless
B1عاری از کثیفی یا آلودگی، بهویژه در محیط زیست.
Free from dirt or filth.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این ناحیه پس از تلاشهای پاکسازی بدون کثیفی بود.
مثال:
The area was grubless after the cleanup efforts.
معنی(example):
یک محیط بدون کثیفی برای سبک زندگی سالم ضروری است.
مثال:
A grubless environment is essential for a healthy lifestyle.
معنی فارسی کلمه grubless
:
عاری از کثیفی یا آلودگی، بهویژه در محیط زیست.