معنی فارسی grudgery
B1کینهورزی به نوعی احساسات منفی و نارضایتیهایی که فرد در درون خود نگه میدارد و بر روابط تأثیر میگذارد، اشاره دارد.
The state or quality of holding grudges.
- NOUN
example
معنی(example):
رابطه آنها پر از کینهورزی و ناامیدیهای گذشته بود.
مثال:
Their relationship was filled with grudgery and past disappointments.
معنی(example):
کینهورزی میتواند روابط را مسموم کند اگر به آن پرداخته نشود.
مثال:
Grudgery can poison relationships if not addressed.
معنی فارسی کلمه grudgery
:
کینهورزی به نوعی احساسات منفی و نارضایتیهایی که فرد در درون خود نگه میدارد و بر روابط تأثیر میگذارد، اشاره دارد.