معنی فارسی gruelingly

B2

به‌طرز خستگی‌آور و طاقت‌فرسا.

In a manner that is extremely exhausting and demanding.

example
معنی(example):

مارا‌تون برای شرکت‌کنندگان به طرز خستگی‌آوری طاقت‌فرسا بود.

مثال:

The marathon was gruelingly exhausting for the participants.

معنی(example):

او برای ساعت‌های طولانی و خسته‌کننده قبل از امتحان مطالعه کرد.

مثال:

She studied for gruelingly long hours before the exam.

معنی فارسی کلمه gruelingly

: معنی gruelingly به فارسی

به‌طرز خستگی‌آور و طاقت‌فرسا.